
گويند در بنى اسرائيل، مردى بود که مى گفت: من در همه عمر، خدا را نافرمانى کرده ام و گناه و معصيت بسیار از من سر زده است؛ اما تاکنون زيانى و کيفرى نديده ام . اگر گناه، جزا دارد و گناهکار بايد کيفر بيند، پس چرا ما را کيفرى و عذابى نمى رسد!؟
در همان روزها، پيامبر قوم بنى اسرائيل، نزد آن مرد آمد و گفت: خداوند مى فرمايد که ما تو را عذاب هاى بسيار کرده ايم و تو خود نمى دانى! آيا تو را از شيرينى عبادت خود، محروم نکرده ايم؟ آيا در مناجات را بر روى تو نبسته ايم؟ آيا اميد به زندگى خوش در آخرت را از تو نگرفته ايم؟ عذابى بزرگتر و سهمگين تر از اين مى خواهى؟
نظرات شما عزیزان:

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)


.gif)
.gif)
.gif)
